بیمارستانی که بچه توش جابه جا شد

سزارین - زایمان، شیرین ترین سختی دنیا
9 مارس 2011 ... قبلا که از بیمارستان پرسیده بودم مبلغی که گفته بودن کمتر از 1 میلیون ..... جا خورد ، بهم گفت که سر بچه خیلی پایین اومده ،مراقب باشم ، قرار شد که روز .... بعد از اینکه رو تخت جابه جا شدم ، بهم سرم وصل کردن و توش یه دارو تزریق ...
تب داغ زود گذر
اينارو شرح ندادم که اگر بچه اي اين مطلبو خوند زياد از دندونپزشکي خوف نکنه! .... البته این هم گفتنیست که من ترم دیگه 6 روزه هفته باید برم بیمارستان و یه دوران شیرین دیگه کارآموزی بگذرونم! ..... وقتی رفتیم تو اتاق رئیس به خاطر یه سری سوءتفاهمات پیش آمده که ما نقشی توش نداشتیم! .... متاسفانه کمیوظایف در ذهنشان جابهجا شده!
قند عسل مامان و بابا
و اینگونه بود که سخت ترین پروژه ی بچه داری مامانی هم به اتمام رسید! ... بعد از اینکه خاله جون کاملا جابه جا شد به مامانی پیشنهاد داد که یک هفته شمارو ببره شاهرود .... منم برای اینکه سرت گرم بشه بهت گفتم مهدی یار برو اون جیجیکی که توش اسمارتیس ... زنگ زدیم دایی و اومد ما رو برد بیمارستان از کل دستت غیر از مچ عکس گرفتیم و دکتر ...
اعترافات خنده دار مردم - خوندنیها
بچه بودم از خواب که بیدار میشودم چشمام که قی میکرد از مامانم میپرسیدم چرا چشمام صبح که از خواب ... با آمبولانس بردنش بیمارستان هنوزم عذاب وجدان دارم ... اعتراف میکنم دوران راهنمایی روز معلم بود همه تخم مرغ آورده بودن که توش پر گل بود منم از یه تخم .... چیزی بگم هولش دادم تو استخر ، علاوه بر دستش ، سرش هم شکست، کتفش هم جابه جا شد.
روزانه های متاهلی من
نوشته شده در دوشنبه بیستم بهمن 1393ساعت 17:56 توسط گلاره| نظر بدهيد | ... نفر توش فکر کنه من که این رو دارم میفرستم فلان بیمارستان دکتر، همون قدر که ... یه خونه ای می خواد توش جا باشه که اگه بچه داشت سیسمونی اش رو بذاره و انقدر خجالت زده نباشه ... اگه بعد از دادن صبحانه و جا به جا کردن و شستن و جمع کردن هول هولی حاضر بشی و ...
جابجایی دو نوزاد در بیمارستان درجه یک! - فرارو
جابجایی عجیب و غیرمنتظره دو نوزاد در یکی از بیمارستان‌های درجه یک خصوصی ... سرانجام روز چهارشنبه نتایچ آزمایش‌های اولیه اعلام و مشخص شد که هر دو نوزاد جابه‌جا شده ..... مواردی که توش دکتر به جای عمل چشم راست چشم چپ رو عمل می کنه و چشم رو کلا خالی ...
مرداد 1392 - دانشجویان پزشکی تهران ورودی 88
+ نوشته شده در چهارشنبه سی ام مرداد 1392ساعت 3:38 توسط سارا | آرشیو نظرات · گروه بندی داخلی. بچه ها این اکسل هاای جدید که کسایی که می خواستن جا به جا شن توش عوض کردم . با این حساب امام 41 نفر و شریعتی 43 نفر هستیم که گروه های بیمارستان ...
آبان ٩۳ - هوپ بی صدا
14 نوامبر 2014 ... بعد کنار این حرفا تو گروههای دیگه پیامهایی جابجا میشد درنوع خود بی بدیل .: ... پرسید یکجوری که انگار کوتاهی شده من خیغی سعی میکنم بچه هام حداقل جسمشون ... کیسه یخ برای خونه ای که بچه توش هست از واجباته کیسه یخ نرم خیلی بهتر ... بیمارستانهای معمولی دروسایلی که برای بچه ها میدن دمپایی بچه گونه ندارن با ...
دی ۱۳۹۳ - دلنوشته های راسپینــــــا - بلاگفا
برعکس ؛ شهر آرزوها جایی هست که آدم توش عاشق شده و بهش تعلق خاطر داره و کلی توش ... تو کارهات شبیه مادرای ۵۰ ساله است که وقتی میبینن بچه شون گرسنه است ... حالا من وقتی موقع اسباب کشی چیز سنگین جا به جا میکردم به خیال خودم الان تو .... خواهر بزرگش بود(همون که حسابی دسته گل به آب داده و چندوقت تو بیمارستان بستری بود و.
آی تی
27 مه 2015 ... قنادی که با شیرینی منحصر بفرد که تهیه کیک با کرم است توانسته عنوان چندش آورترین قنادی را از آن خود .... بیمارستانی که بچه توش جابه جا شد.
چرخ گردون - RSS/Blog | Facebook
تقویم هجری قمری که ماههای اون در سالهای مختلف جابجا میشن و مثلا یکسال محرم در تابستون ... در سال دهم هجری آیه ای نازل شد که این روش محاسبه تقویم را کار کفار دانسته و ...... فلزات سنگین که از طریق کودهای شیمیایی و فاضلاب های بیمارستان ها و کارخونه ها ..... از جعبه ای تعریف میکنه که توش میشد اخبار رو دید و بچه هاش اون رو جام جهان نمای ...
جبهه وشهدا - نور هدایت
هر جا حرف بسیجی ها بود، می گفت «این ها پدیده ی جدید خلقتند .» ... که تو هم . گلوله رو بنداز توش، بزن دیگه . ... الان خیالم راحت شد، معلومه هنوز متوجه جابه جایی های ما نشدند. عملیات بیت المقدس را باید زود تر شروع کنیم.» 67- با این که بچه های شناسایی تی تیش مامانی نبودند، اما تاول پاها خیلی اذیتشان می کرد. .... خانمش را بردند بیمارستان.
زایمان سزارین - جوینده گوینده است و یابنده خاموش
جلوی بیمارستان که رسیدیم دخترم به من گفت که من می دونم خانم دکتر منو تواین ... بعد از پذیرش تو بیمارستان اتاقمونو تحویل دادن ،همسرم وسایل را توی کمد اتاق جابجا کرد و .... زدم ، خیلی جا خورد ، بهم گفت که سر بچه خیلی پایین اومده ،مراقب باشم ، قرار شد که .... بعد از اینکه رو تخت جابه جا شدم ، بهم سرم وصل کردن و توش یه دارو تزریق ...
فرسنگ - سفر به الجزایر - قُسَّنطینه، شهر هزار پل + قسمت دوم
درست دیوار به دیوار خونه یاسین یه کافه کوچیک بود که می شد توش یه صبحونه خوب خورد. ... اگه بچه از بالای دیوار خونه می افتاد پایین کلا باید قیدش رو می زدند! ... واسه همین یه سری جاها آسانسورهایی بود که مردم رو بین صخره ها جابه جا می کرد. ..... یاسین گفت دو راه داریم یا بیمارستان رو دور بزنیم که خیلی وقت می گیره یا Please Shut Up ...
برنامه های دهه 60 - نسخه قابل چاپ - تالار کافه کلاسیک
22 ا کتبر 2010 ... يادش بخير، بچه که بودیم می خواستیم بریم حموم باید 1 ساعت قبل بخاری تو حموم روشن میکردیم. ... يادش بخير، اون قایق ها رو که توش نفت میریختیم و با یه تیکه پنبه براش ... يادش بخير، جنازه از ویدئو راحت تر جا به جا می شد! ..... او در حال گذراندن دوره آموزش پرستاري در بيمارستاني در هوكايدو است و در عين حال به ...
SAMAN@MIS - جوک باحال واسمی
29 دسامبر 2012 ... خواستم با دستم ابرارو جا به جا کنم ، ولي احساس کردم من که مي تونم ابرارو جا به جا .... دوره المپیک لرها معروف به لرمپیک آغاز شد: 1-شنا با مانع 2-کشتی با اسب 3-پرش روی ... وسط شهر یه چاهی بوده، ‌هی ملت می‌افتادن توش، ‌زخم و می‌شدن. ... یارو میگه: بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بیمارستان، که بدبخت جون داده ما باید ...
دانلود فصل ششم
... یـک فرغـون بیاورنـد. یـک فرغـون آوردنـد، تـوش گـچ مبصـر کالس: ... کــه فرغــون خالــی شــد، انداختمــش تــو فرغــون و گفتــم ببریــدش بیمارســتان. واســه ... بچه هــا! جابه جــا کــردن مصــدوم مثــل جابه جــا کــردن آجــر نیســت. پرفســور دادرس: اصــالً جابه  ...
خاطرات امیرپارسا - ایران
آسانسور های برج اصلا خوب نبودند و صفحه ای که فقط چند نفر از بچه ها با ... + نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 17:3 توسط امیرپارسا. ... چون نزدیک تولد پیامبر بود، همه جا را چراغانی کرده بودند. ... سپس می توان آن را جابه جا کرد. .... عیب بیمارستان: وقتی خواستیم بچه رو ببینیم بهمون گفتن که قوانین بیمارستان طوریه ...
الهی گاهی نگاهی....
یارو دفتر میخره از قبل توش مشقاشم نوشته شده حتی ! .... یه سوال خیلی چالش برانگیز و فلسفی بود ، خوش به حال بچه های الان که دیگه فسفر نمیسوزونن : .... آرزو می کردم بهش ماشین بزنه دم دانشگاه و من ببرمش بیمارستان و نجاتش بدم بلکه عاشقم شه! ... چیزی بگم هولش دادم تو استخر ، علاوه بر دستش ، سرش هم شکست، کتفش هم جابه جا شد.
روزهای بارداری - این روزها
می گفت توی بیمارستانهای دولتی ما مجبوریم با همه ی این شرایط مادر رو بزائونیم به خاطر مسائل بیمه و . ... این طوری شد که من یه مامان سزارینی شدم و آراد ما دهه ی فجری شد! ... بچه های دیگه همه دارن تو هفته های 37 - 38 به دنیا میان و بچه ی ما تازه جا خوش کرده :)) ..... دکتر گفته لازم نیست برای پهلو به پهلو شدن بشینی، گفته آروم فقط جابه جا شو...